۲۶ سال از زمانی که حضرت امام (ره) نهضت آزادی را صراحتاً بیصلاحیت برای انجام امور در جمهوری اسلامی ایران دانستند، میگذرد و در همه این سالها به موازات همه اصرارهای نهضت آزادی بر جعلی بودن نامه امام (نامهای که همه شواهد تأکید بر درست بودنش دارد) اصلاحطلبان نیز کوشیدهاند تا چهرهای را که امام خمینی در سال ۶۶ از نهضت به اصطلاح آزادی ارائه میکند، تطهیر کنند؛ چهرهای را که امام با این ادبیات به وصف مینشینند: «طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا» یا «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین (این فرزندان عزیز مهندس بازرگان) بیشتر و بالاتر است» یا «نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند». اصلاحطلبان همیشه میکوشند این توصیف در خاطرها نماند و مقابل چشمها نیاید.
از این منظر، مصاحبه روزنامه آرمان با ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت به اصطلاح آزادی و تیتر عکس یک شدنش در صفحه اول این روزنامه اتفاق جدیدی نیست. اما در آنچه ابراهیم یزدی در نسبت مواضعش با دولت حسن روحانی میگوید، اتفاقی هست که نشان میدهد نگرانیهایی که از همان آغاز نشستن روحانی بر کرسی ریاستجمهوری در باب عدم مرزبندی صحیح با گروهکهای غیرقانونی وجود داشت، بیراه نبوده است و حتی با گذشت زمان و انرژی گرفتن اعضای این گروهک در سایه به حاشیه رانده شدن نیروهای انقلابی، باید عمیقتر نگران این عدم شفافیت بود. آیا حسن روحانی مواضع ابراهیم یزدی را که تیتر یک روزنامه حامی هاشمی و روحانی است، تأیید خواهد کرد: «بقای همه ما در ماندن روحانی است.»
یزدی گروهک تحت دبیرکلی خودش را میانه روهای اول انقلاب مینامد؛ میانهرو نامیده شدنی که یزدی معتقد است در آغاز انقلاب به عنوان فحش به آنان گفته میشد؛ اما حالا همه میانهروی را یاد گرفتهاند: «اول انقلاب میخواستند به ما فحش بدهند به غیر از لیبرال و. . . از کلمه میانهروها هم استفاده میکردند. میانهروی فحش بود. اما حالا همه یاد گرفتند و کسی با شعار اعتدال و میانهروی رئیسجمهور میشود. پس یعنی چه؟ یعنی داریم یاد میگیریم.»
این یعنی که یزدی، حسن روحانی را کسی میداند بازگشته به مواضع اول انقلاب نهضت آزادی؛ همان مواضعی که حضرت امام آن را برای هیچ امری از امور دولتی و قانونگذاری و قضایی دارای صلاحیت نمیدانستند. این مغالطهای است که یزدی انجام میدهد و با سوءاستفاده از اشتراک در لفظ، اشتراک در مفهوم و مصداق را نتیجه میگیرد و رئیسجمهور را کسی میداند که آنچه را که نهضت آزادی میگفت، سرانجام یاد گرفته است! ما این مغالطه را میفهمیم؛ آنچنان که یزدی هم به خوبی میداند چه میکند؛ اما آیا همه خوانندگان این مصاحبه نیز آن را در مییابند؟ و آیا این مصاحبه تلاش دیگری برای تطهیر نهضت آزادی نیست؟
رئیسجمهور کوچکترین انتقاد و اعتراض رسانههای منتقد و مخالفش را بیجواب نمیگذارد و اگر هم کار به دادگاه و شکایت و توقیف نرسد، در سخنرانیهای عمومی همیشه به قلمهای منتقد اعتراض میکند، اما کاش به این قلمهای به ظاهر حامی و طرفدار هم کمی فارغ از خوشبینی نگاه میکرد. آن وقت شاید این سوءاستفادههای اعضای گروهکهای غیرقانونی را از نام دولت اعتدال برای تطهیر خویش میدید و موضعی میگرفت. آنانی که در بهمن ۶۶ امام تکلیف بقایشان را معلوم کرد، حالا برای بقای خویش چشم امید به روحانی دوختهاند؛ اینکه چه چیزی در دولت یازدهم آنان را امیدوار ساخته، بماند اما آیا رئیسجمهور امید اینانی را که امام آب پاکی بر دستشان ریخت، ناامید خواهد کرد؟
*****
این مطلب روز ۲۱ فروردین ۹۳ در روزنامه ی جوان به چاپ رسید ( +)